من خــــــــــوشبخــــت ترینم ..
چـــون تــــــــو رو دارم ..
تــــــویی که ..
حتـــــی فکر کردن بهت ..
قلبمـــــو گرم میکـــــنه .
تـــــو رو با همـــه دنیــــــا هم عوض نمیکنم ..
هیـــــچوقت اینقــــــدر آرامش نداشتـــم
محبوب ِ قلبـــــم ..
♥‿♥دوستــــــت دارم مهدی♥‿♥
فــکــرشــو بــکــن...
نــصــف شــب بــارون شــدیــد بــبــاره،مـــاهــم تــو تــخــت کــنــار هـــم خــوابــیــده بــاشــیــم..
یــهــو صــدای یــه رعــدو بــرق خــفــیــف بــیــاد جــفــتــمــونــو بــیــدار کــنــه..
از تــرس بــرگــردم طــرفش و دســتــمـو بــذارم رو کــمــرش..اونــم واســه ایــنــکــه من بــیــشـتــر
احـســاس امــنــیــت کــنــم محــکــم بــغــلــم بــگــیــره و تــا صــبــح کــنــارم بــیــدار بــمــونــه..
تکیه گاه کلمه بزرگیست :
پر از عـــــ♥ــــــشــــــــــ♥ـــــــــق ،
پر از آرامش ،
پر از گرمای نفسهایت ،
پر از دلتنگی های من ،
پر از بی تابی های تو ،
پر از من ،
پر از تو
اما در دو کلمه خلاصه می شود :
"❤ شانه های❤ تـــــــ❤ـــــــو ❤"

بهت نمی گم دوسِت دارم،ولی قسم می خورم که دوسِت دارم
بهت نمی گم هرچی که می خوای بهت می دم،چون همه چیزم تویی
نمی خوام خوابتو ببینم، چون توخوش ترازخوابی
اگه یه روزچشمات پرِاشک شد ودنبال یه شونه گشتی که گریه کنی،
صِدام کن بهت قول نمی دم که ساکتت کنم ،اما منم پا به پات گریه می کنم
اگر دنبال مجسمه سکوت می گشتی صِدام کن، قول می دم سکوت کنم
اگه دنبال خرابه می گشتی تا نفرتتو توش خالی کنی ، صِدام کن چون قلبم تنهاست
اگه یه روزخواستی بری قول نمیدم جلوتو بگیرم اما همیشه به پات میمونم که برگردی
اگه یه روز خواستی بمیری قول نمی دم جلوتو بگیرم اما اینو بدون
"من قبل از تو میمیرم"
تو برايم بهترين هستي ، دنيا را نميخواهم ، تو زندگي من هستي اينگونه مرا نگاه نکن ، فکر کرده اي که از نگاهت خسته ميشوم ، نه عزيزم بيشتر از اينکه هستم عاشقت ميشوم پس آنقدر نگاهم کن ، تا ديوانه شوم !
میتوان زیبا زیست…
نه چنان سخت که از عاطفه دلگیر شویم،
نه چنان بی مفهوم که بمانیم میان بد و خوب!
لحظه ها میگذرند
گرم باشیم پر از فکر و امید…
عشق باشیم و سراسر خورشید
آدم باید یهــ "تــــــو" داشتهــ باشهـــ
کهــ هروقتـ از همهــ چیــ خستهــ و نــااومـیــد بــود...
بهشــ بگهـــ :
مهمــ اینهــ که تو هستیــ .... بیخیــآل دنیــآ
اونِـــمی دانـَد وقـــتی نیستـــ تـــَمآم لَــحظِہ هــآیم تِکـــرآری وتَلــخـَند...
نِـــمیدآنـَد وقـــتی ازجُــدآیی مـیگــویَــد دلـِــ ــم هِــزآرپـآره مـی شَــود...
نِـــمیدآنـَد ثـآنـیہ ثـآنـیہ نـَبودنـَش رآبآعَکــسَش میگُــذرآنـَم!
نِـــمیدآنـَد...
آمــآ دلــــم مـی دآنَــد
چِــقَدرسَختہ است نَبــودَنش...
من دیوانه ی آن لحظه ای هستم که تو دلتنگم شوی
و محکم در آغوشم بگیــری
و شیطنت وار ببوسیم
و من نگذارم !
عشق من ، بوسه با لجبازی ، بیشتر می چسبد !
فک کن تو راه خاستگاری هستی ...
به مامانت میگی مامان ؟؟
به نظرت قبول میکنه باباش ؟؟؟؟
مامانت بگه دلشونم بخوااااد پسر من آقاست !!
مامانت میگه :
بزرگترا حرف زدن خودتو قاطی نمی کنیااااا !!!! بالاخره عشقت چایی میاره ..
یواشکی بهم میخندید
بعد چند دقیقه مامانت به پدر عروس میگه
اجازه بدین این دوتا باهم برن تو اتاق حرفاشونو بزنن
اونا که نمیدونین شما دوتا حرفاتونو زدین :))
منتظرید که برید اتاق !
میرید اتاق...
هیچی دیگه .... یهو عشقتو بغـــــــــل میکنی بوسش میکنی میگی دیوونه ما که قبلا حرفامونو زدیم :D
دیدی زیر قولم نزدم ؟؟؟؟
دیدی گفتم مرده و قولش ؟؟؟
دیدی مامان و بابامو راضی کردم ؟؟؟؟
دیدی شدی عروس مامانممم ؟؟؟
الان شدی خانوم خوده خودممممممممممممم
عِشقـ یَعنی:
پِسر کوچولوتـ بآ اَخم بیآد بِهتـ بِگهـ مآمآن چِرا جِلو بابا روسَری نِمیزآری؟؟
بَعد آقامونَمـ بِخَنده و لُپشو بِکشهـ و بگهـ پِسرم مَن شوهَرشمـ
اونَمـ هِی دآد بِزنهـ تو هیچی نَگو بابا ، مامان تو جَوآبـ مَنو بِده
چیهـ خو پِسرم غیرَتهشـ بهـ باباش رَفده^_^
عــــاشقانه هایم
تـــــمامی ندارد!
وقتی تـــــــــــــــو
بـــــهــــترین
اتــــفـاق
زندگـــی ام هــستـــی...
"چه دعایی کنمت بهتر از این :
خنده ات از ته دل
گریه ات از سر شوق
و دلت کلبه ای از مهر و صفا
قلب تو جلوه ای عشق و ارادت به خدا . . .
از خدا میخواهم آنچه را که شایسته توست به تو هدیه بدهد ، نه آنچه را که آرزو داری ، زیرا گاهی آرزوهای تو کوچک است و شایستگی تو بسیار "
اگه تو باشی
با اینکه پرنسس بابامم ولی
قول میدم
زود تر از تو
از خواب بیدار بشم
برات بهترین صبحونه رو آماده کنم
واست قرمه سبزی بپزم
از بوی پیاز فرار نکن
قول میدم
حتی اگه دستامو با اتو بسوزنم
بازم خودم لباساتو اتو بزنم
فقط " تــــــــــــو " باش.
گاهی چقدر دلــــم هوس شیطنــــــــت میکندـ...
از همـــــــــان شیطنت هایی که
حـــــــــــرف تو پشت بند آن باشد که بگویی :
مگه دســـتم بهت نرسه...
سر میز شام یادت که میفتم
بغض میکنم اشک در چشمانم حلقه میزند
و همه با تعجب نگاهم میکنند
لبخندی میزنم و میگویم: چقدر داغ بود!
خدایا!!؟
کمی بیا جلوتر...
می خواهم در گوشت چیزی بگویم...!
این یک اعتراف است...
من...
بی او...
دوام نمی آورم...
پس...
خواهشا...
کاری کن زودتر بهش برسم...
دلم میخواهد بیای ...
مرا در اغوش بگیری ...
اشک هایم را پاک کنی...
پیشانی ام را ببوسی ...
ارام بگویی..
زندگی من...
همه چیز ارام است...
ارام بگیر
دیوونگی یعنی:
عکسشو تو گوشیت هی نیگاه کنی ، واسه بار هزارم . . .
انگار تاحالا ندیدیش . . !
بوسش کنی محکم مث دیوونه ها !!
بگی خو آخه دلم همش یه ذره میشه برات . .
بغض کنی و زرتی اشکات بریزه . .
شمارشو با ذوق بگیری
یه sms بهش بدی که :
دلم برات تنگه....
به سلامتی قشنگترین موسیقی دنیا یعنی صدای قلب کسی که همه ی زندگیمه
یک بار دختری حین صحبت با پسری که عاشقش بود، ازش پرسید:
- چرا دوستم داری؟ واسه چی می گی عاشقمی؟
- دلیلشو نمیدونم …اما واقعا” دوست دارم
- تو هیچ دلیلی رو نمی تونی عنوان کنی… پس چطور دوستم داری؟ چطور میتونی بگی عاشقمی؟
- من جدا”دلیلشو نمیدونم، اما میتونم بهت ثابت کنم
- ثابت کنی؟ نه! من میخوام دلیلتو بگی
- باشه.. باشه! میگم… چون تو خوشگلی، صدات گرم و خواستنیه، همیشه بهم اهمیت میدی، دوست داشتنی هستی، با ملاحظه هستی، بخاطر لبخندت…
- دختر از جوابهای اون خیلی راضی و قانع شد
متاسفانه، چند روز بعد، اون دختر تصادف وحشتناکی کرد و به حالت کما رفت. پسر نامه ای رو کنارش گذاشت با این مضمون:
عزیزم، گفتم بخاطر صدای گرمت عاشقتم اما حالا که نمیتونی حرف بزنی، میتونی؟
نه ! پس دیگه نمیتونم عاشقت بمونم
گفتم بخاطر اهمیت دادن ها و مراقبت کردن هات دوست دارم اما حالا که نمیتونی برام اونجوری باشی، پس منم نمیتونم دوست داشته باشم
گفتم واسه لبخندات، برای حرکاتت عاشقتم اما حالا نه می تونی بخندی نه حرکت کنی پس منم نمیتونم عاشقت باشم
اگه عشق همیشه یه دلیل میخواد مثل همین الان، پس دیگه برای من دلیلی واسه عاشق تو بودن وجود نداره
عشق دلیل میخواد؟
نه! معلومه که نه!!
پس من هنوز هم عاشقتم
—————-
—————-
نظر شما چیه؟
این پست را ســــــکوت می کنم تو بنویس !
تــــــــو بنویس ...
از دلتنگی هایتــــــ، از دردهایتــــــ ، از حــــرف هایت ...
از هرچه دلتـــــ می گوید !
بنویس برایـــــــــم...
همیشه وقتی یکی ازم میپرسید چند تا دوسم داری یه عدد بزرگ میگفتم... . ولی وقتی تو ازم پرسیدی چند تا دوسم داری گفتم: یکی!!! میدونی چرا؟ چون قویترین و بزرگترین عددیه که میشناسم... . دقت کردی که قشنگترین و عزیزترین چیزای دنیا همیشه یکی هستن؟؟؟ ماه یکیه... . خورشید یکیه... . زمین یکیه... . خدا یکیه... . مادر یکیه... . پدر یکیه... . تو هم یکی هستی... . وسعت عشق من به تو هم یکیه... . پس اینو بدون از الآن و تا همیشه یکی دوستت دارم... .
با تمام غــــرور دختـــــرانه ام مینویسم:
گاهی دلـــــم برای صدای مردانـــــه ات،
"خانومـــــــم" گفتـــــن هایت
تنگــــــ میشود...